بیشتر وقتا....

 

بیشتر وقتا

 

آدما رو کم کم از دست میدیم

 

فقط مشکل این جاست که اینو یهویی می فهمیم !

[ شنبه 29 مهر 1396 ] [ 20:41 ] [ Nika ] [ بازدید : 167 ] [ نظرات () ]
میشه....؟؟!!

 

 

میشه یه کم بخاطر خودم دوسم داشته باشید؟


بدون توقع، بدون منت، بدون تظاهر


بدون دروغ، یه بار شد بیاین بگید من هستم میتونی درداتو به من بگی؟


یه بار شد زنگ بزنین بگین چه مرگته؟


فقط میگین ناراحت نباش گریه نکن


فقط بخاطر خواسته هاتون میاید طرفم،


لینکمو میزاری چنلت، این آهنگو برام میفرستی، این کارو میکنی اون کارو میکنی،

یه بار شد بگید حالت چطوره چرا اینقدر تو خودتی؟ میگن دپ ننویس شاد بنویس، خب چطوری؟


این روزا تو خودم گم شدم یه عده میگن افسردگی یه عده تنهایی،ولی من میگم فقط خسته شدن از آدما،

دلم یه جایی رو میخواد که هیچکس نباشه نه غم نه غصه نه گریه نه بغض

"لعنت بهش که همیشه آدمو رسوا میکنه"

این روزا سرد شدم بی احساس خدایا میشه یه کم حواست بهم باشه؟

[ شنبه 29 مهر 1396 ] [ 20:28 ] [ Nika ] [ بازدید : 161 ] [ نظرات () ]
عشق اونیه که....
عشق اونيه که تو آسمون دلت بهترين ستاره تو
 
به نام اون مي کني
  

عشق اونيه که به خاطره اون تموم قانون های روزگارو زيرپا

مي ذاری و خاطرات شيرين رو جايگزينش مي کني

 

عشق اونيه که وقتي خيلي ناراحتي يا دلت مي خواد مثل ابر

بهاری گريه کنی اون ميشه

سنگ صبورت و آغوشش مي شه

پناهگاهت و شونه هاش تکيه گاهي براي اشکهات.

 

عشق اونيه که شبها با ياد اون مي خوابی با ياد اون غذا

مي خوري ،حتي با ياد اون آهنگ گوش ميدی.

 

عشق اونيه که شبها قبل از خواب با رويای با او بودن

چشماتو روی هم مي ذاری

 

عشق اونيه که شبها موقع خواب دوست داری

سر اون کنار سر تو باشه

 

عشق اونيه که شبها دستاتو زير بالش يا زير بغلت پنهون

مي کني تا کمبود دستاي گرمشو کمتر حس کني.

 

عشق اونيه که دوست داري بوی عطر بدنش بشه

تک تک نفسهات.

 

عشق اونيه که مي خوای اون بشه مهتاب شبها

و خورشيد روشن زندگيت.

 

عشق اونيه که دلت هميشه بهونه ی اونو مي گيره

هر چند مي دوني که گاهي ديدارش

ممکن نيست.

 

عشق اونيه که براش بي تابي مي کني

و نا خود آگاه بدنت براش مي لرزه.

 

عشق اونيه که هر جا ميري دوست داري

اونم همراهت باشه.

 

عشق اونيه که هرکجا ميری دوست داری براش

سوغاتی بخری حتي اگر نتونی بهش بدی.

 

عشق اونيه که تمام حرفها و درد و دلت

رو دوست داری برای اون بگي.

 

عشق اونيه که تو دوست داری اولين کسي که

از پيروزی هات با خبر میشه اون باشه.

 

عشق اونيه که هر يادگاری يا دست نوشته ای

از اون از دنيا با ارزش ترميشه برات.

 

عشق اونيه که موقع درد وقتی اونو

می بيني دردت فراموشت ميشه.

 

عشق اونيه که به خاطر شنيدن صداش

حاضری خيلی از زخم زبونها رو تحمل کنی.

 

عشق اونيه که تو موقع شادی هات دوست داری اونم

 کنارت بود و سهمی از اين خوشی ها داشت.

 

عشق اونيه که به اون اختيار تام ميدی تا وارد

حريم خصوصي زندگيت بشه

 

عشق اونيه که موقع دلتنگيهات مثل ابر

پر بارون آسمون دلت رو تصاحب ميکنه.

 

عشق اونيه که براي ديدنش لحظه شماری مي کنی.

 

عشق اونيه که از دوری اون قلم دست مي گيری

و هر چه احساسه رو روی يه تيکه کاغذ

می نویسی.

 

و عشق اونيه که هيچ وقت نمي تونی فراموشش کنی.........

 

[ یک شنبه 23 مهر 1396 ] [ 1:18 ] [ Nika ] [ بازدید : 365 ] [ نظرات () ]
خودکشی ممنوع؟؟...

 از این بالا نیگا کردم زمین منو صدا میزد                                           
                                                    

                         یکی میگف بپر پایین یکی تو قلبم جار میزد                           

   وقت تموم کردن کار شهامت دل بریدن                           

                                    خط کشیدن دور همه به حس پرواز رسیدن                        

    حالا باید چیکار کنم خاطره ها رو خط زدم                         

                                      کاری که اینجا ندارم گذشتنو خوب بلدم                             

    برای گریه کردنات یکی دو روزی کافیه                           

                                       سیا بپوش برای من اینم برای قافیه                                

   فقط من از اینجا میرم فکر نکنم چیزی بشه                        

                                    نه آسمون زمین میاد نه ابری بارونی میشه                       

   برای گریه کردنات یکی دو روزی کافیه                             

                                     سیا بپوش برای من اینم برای قافیه

[ یک شنبه 23 مهر 1396 ] [ 1:12 ] [ Nika ] [ بازدید : 289 ] [ نظرات () ]
تنهایی
نـﮧ اینـکِـ زانـو زدِه بـاشمْـ ـ
 
نـــــــﮧ!
 
فـقط تـَنهـایــــے سنگیــטּ اَسـتــ...!!!
[ یک شنبه 23 مهر 1396 ] [ 1:9 ] [ Nika ] [ بازدید : 340 ] [ نظرات () ]
فلسفه ی عشق

 

عشق را فلسفه ایست

 

که نداند سقراط !!

و نبرده ست به ماهیِّت آن هرگز پی..

چون که در عقل نگنجد وصفش

و نیاید به زبان شرح وجودش آسان

عشق یک ساده ی سخت است

که انسان تا حال

به رموزش نتوانسته کند ره پیدا..

من ولی می دانم

عشق در خانه دل جا دارد

عشق را می باید

جستجو کرد به بازار قلوب

باید از رود محبت رد شد

و به بیداری شب عادت کرد

باید از چشمه احساس وضویی طلبید

و به سجاده سبز غربت

به جماعت با گل

رو به شبنم

به نمازی بنشست!!

 

[ یک شنبه 23 مهر 1396 ] [ 1:1 ] [ Nika ] [ بازدید : 262 ] [ نظرات () ]
جزیره ی احساس ها

 

در روزگارهای قدیم جزیره ای دور افتاده بود که همه احساسات در آن زندگی می

کردند:شادی، غم، دانش عشق و باقی احساسات.


روزی به همه آنها اعلام شد که جزیره در حال غرق شدن است. بنابراین هر یک شروع به

تعمیر قایق هایشان کردند.

اما عشق تصمیم گرفت که تا لحظه آخر در جزیره بماند. زمانی که دیگر چیزی از جزیره روی

آب نمانده بود عشق تصمیم گرفت تا برای نجات خود از دیگران کمک بخواهد.

در همین زمان او از ثروت با کشتی با شکوهش در حال گذشتن از آنجا بود کمک

خواست.

“ثروت، مرا هم با خود می بری؟”

ثروت جواب داد:

“نه نمی توانم، مقدار زیادی طلا و نقره در این قایق هست، من هیچ جایی برای

توندارم.”

عشق تصمیم گرفت از غرور که با قایقی زیبا در حال رد شدن از جزیره بود کمک بخواهد.

“غرور لطفاً به من کمک کن.”

“نمی توانم عشق. تو خیس شده ای و ممکن است قایقم را خراب کنی.”

پس عشق از غم که در همان نزدیکی بود درخواست کمک کرد.

“غم لطفاً مرا با خود ببر.”

“ آه عشق. آن قدر ناراحتم که دلم می خواهد تنها باشم. ”

شادی هم از کنار عشق گذشت اما آن چنان غرق در خوشحالی بود که اصلاً

متوجه عشق نشد.

ناگهان صدایی شنید:

“بیا اینجا عشق. من تو را با خود می برم.”

صدای یک بزرگتر بود. عشق آن قدر خوشحال شد که حتی فراموش کرد اسم ناجی

خودرا بپرسد. هنگامی که به خشکی رسیدند، ناجی به راه خود رفت.

عشق که تازه متوجه شده بود که چقدر به ناجی خود مدیون است از دانش که او هم

ازعشق بزرگتر بود پرسید:

” چه کسی به من کمک کرد؟”

دانش جواب داد: “ او زمان بود.”

“ زمان؟! اما چرا به من کمک کرد؟ ”

دانش لبخندی زد و با دانایی جواب داد:

“ چون تنها زمان بزرگی عشق را درک می کند. ”

 

 ************

*فقط گذر زمان باعث فهمیدن عشق می شود

Nika#

[ یک شنبه 23 مهر 1396 ] [ 1:0 ] [ Nika ] [ بازدید : 249 ] [ نظرات () ]
#خاطرات :(

 

 

خاطرات آدم مثل  یه تیغ کند میمونه که رو رگت میکشی!

 

نمیبره اما تا می تونه زخمیت میکنه.

[ شنبه 22 مهر 1396 ] [ 22:49 ] [ Nika ] [ بازدید : 242 ] [ نظرات () ]
حرف های گفتنی....

من اگراشک به دادم نرسد می میرم زیراین سقف کبود زیر این سلطه ی سنگین سکوت اگراز یاتویادی نکنم تک وتنها بخدا می شکنم

به هرکس که می نگرم در حسرت است سخت در عجبم دنیابه کام کیست؟

به همه عشق بورزید به تعداد کمی اعتماد کنیدبه هیچکس بدی نکنید

فکرنکن تودنیا توفقط تنهایی به این فکرکن که یه تنها هست که تودنیاشی

حکایت جالبی است فراموش شدگان هیچگاه فراموش کنندگان را فراموش نخواهند کرد

فرصت ها سخت بدست می آیند وسخت از دست می روندپس سعی کن در زندگی از آن گونه دسته آدم ها باشی که برای گفتن احساسات خود هیچ ترسی نداشته باشی شاید آن که امروز هست فردا نباشد

اگرروزی تهدیدت کردندبدان دربرابرتو ناتواننداگرروزی خیانت دیدی بدان قیمتت بالاست اگرروزی ترکت کردند بدان باتو بودن لیاقت می خواهد

قلب همه ی ما شیشه ایست پس بیاییم سنگ رااززبانمان برداریم

کاش دیروز اینهمه به امروز که دیروز فرداست فکرنمی کردیم

آن روز فقط مترسک شاهددزدیدن گنجشکها بودبرای همین دادگاه نتوانست گنجشکها را متهم کند

تنها کسی که تاپایان راه با من آمدسایه ام بود

فواره ها خودشان عاقبت بالا رفتن را می دانند

هرچه در برابر آینه ایستادم کسی راندیدم شاید من کسی نبودم

[ شنبه 22 مهر 1396 ] [ 22:14 ] [ Nika ] [ بازدید : 234 ] [ نظرات () ]
#بغلت کنه

 

کاش یکی پیدا میشد که وقتی میدید گلوت ابر داره و چشمات بارون،

 

به جای اینکه بپرسه "چته؟چیشده؟" ؛ بغلت کنه و بگه " گریه کن" ...

[ شنبه 22 مهر 1396 ] [ 21:10 ] [ Nika ] [ بازدید : 236 ] [ نظرات () ]
آخرین مطالب
باز جمعه.... (1399/03/02 )
احتیاط کن.. (1397/05/21 )
گاهی.... (1396/08/22 )
انتظار.... (1396/8/21 )
بهتره..... (1396/8/21 )
همیشه .... (1396/08/21 )
قضاوت (1396/08/21 )
I LOVE YOU (1396/08/13 )
صفحات وب